سرلشکرخلبان شهید خدابخش عشقی پور...!
سه شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ب.ظ
بامداد صبح روز یکم مهر ماه؛ پایگاه سوم شکاری ارتش در همدان، چهار فروند فانتوم ئی هرکدام مسلح به ۶بمب ام کا۸۲، به قصد بمباران پایگاه کوت در قالب عملیات کمان۹۹ به پرواز در می آیند، لیدر دسته سروان خلبان عشقی پور و کمک ایشان ستوان عباس اسلامی نیا بعد از بمباران موفق در راه بازگشت دچار کمبود سوخت می شوند، از اینجای داستان وقتی با تیمسار عمادی صحبت می کردم نقل کردند: در چند مایلی پایگاه غوغایی اکثر جنگنده ها با کمبود سوخت مواجه بودند ولی وضع من بد نبود، صدای عشقی پور را شنیدم که می گفت سوختم خیلی کمه میام برای لندینگ ولی در لحظه فرود میگهای عراقی به پایگاه حمله کردند، شهید عشقی پور علی رغم اینکه فانتوم آخرین قطرات بنزین خود را مصرف می کرد مجبور به کنسل کردن فرود و اوج گیری مجدد با حالت پس سوز می شود که به علت پیچیدن بسیار شدید به چپ، موتور هواپیما دچار استال می شود. به دلیل پرواز بر فراز خانه های سازمانی پایگاه، این دو خلبان شریف به جای ایجکت تصمیم به دور کردن هواپیما از منازل مسکونی ارتش می گیرند، منازلی که خانواده خود و دیگر دوستانشان در آنها زندگی می کردند و در نهایت هواپیمایشان به جای منازل سازمانی به ساختمانی نیمه کاره در پایگاه برخورد می کند. عشقی پور که هدایت هواپیما را بر عهده داشت در آن لحظات آخر که می دانست کار دیگری از دستش بر نمی آید، دستش را بالا می آورد و تکان می دهد. نکته شگفت آور و تاسف برانگیز این رویداد این بود که آن ساختمان نیمه کاره درست روبروی خانه شهید عشقی پور بود و آن لحظه که او دستش را تکان داد همسرش نظاره گر سقوط هواپیمای شوهرش بود.
@arteshfadaeemellat
همسر شهید که در لحظه حادثه در آشپزخانه منزل خود بود، در حالی که دستان پسربچه سه ساله اش را در دست داشت از پنجره شاهد آخرین لحظات زندگی شوهر قهرمان خود بود. همسر شهید به علت اضطراب شدید چنان به دست فرزندش فشار وارد کرده بود که دست کودک از دو ناحیه شکست که به لطف خدا بعدها بهبود یافت. پس از برخورد هواپیما به ساختمان، فرزند شهید در اثر موج انفجار چند دوری به دور خود زده و سپس به زمین خورده بود و به دلیل شوک ناشی از این واقعه تا مدتها از لکنت زبان رنج می برد. آری! به راستی صحنه غریبی بوده است واپسین وداع در کابین هواپیما با همسر و فرزندت...
دانشنامه دفاعی
