نشینمنگاه تنهایی های من

نشینمنگاه

بچه که بودم یه جوجه داشتم.

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ب.ظ

بچه که بودم، یه جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم.

یه روز گرفتمش جلو صورتم باهاش حرف بزنم

که یهو 

نوک زد توی چشمم.


خیلی دردم اومد.

تو عالم بچگی کلی بهش فحش دادم.

اما الان میفهمم که تقصیر اون نبود!

تقصیر خودم بود!

هر وقت کسی که شعور و فهم درستی نداره رو به خودت نزدیک کنی حتما بهت آسیب میزنه!

این یه قانونه.........

نویسنده اقای #ابراهیم_امینی 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۷
bsj sajjad

نظرات  (۲)

۲۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۵ میلاد امیریوسفی


جالب بود
پاسخ:
خوشحالم خوشتون اومده
۲۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۸ ...ما شیعه ها ...
خیلی خیلی قشنگ بود
خواجه ای، بچه گرگی می پرورید /  چو پرورده شد خواجه را بردرید
پاسخ:
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی